مرغ سحر ناله سر کن-شعر از ملک الشعرای بهار 
صفحه اصلی تماس با ما عناوین مطالب پروفایل قالب سبز

مرغ سحر ناله سر کن

داغ مرا تازه تر کن

 ز آه شرر بار ، این قفس را

بر شکن و زیر زبر کن

 

بلبل پر بسته ز کنج قفس درا

نغمه ی آزادی نوع بشر سرا

وز نفسی عرصه ی این خاک توده را

پر شرر کن

 

ظلم ظالم ، جور صیّاد

آشیانم ، داده بر باد

ای خدا ، ای فلک ، ای طبیعت

شام تاریک ما را سحر کن !

 

نو بهار است ، گل به بار است

ابر چشمم ، ژاله بار است

این قفس ، چون دلم ، تنگ و تار است

 

شعله فکن در قفس ای آه آتشین

دست طبیعت گل عمر مرا مچین !

جانب عاشق نگه ای تازه گل ، از این

بیشتر کن ! بیشتر کن ! بیشتر کن !

مرغ بیدل ، شرح هجران ،

مختصر ، مختصر کن !

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها: شعر فارسی
[ دو شنبه 15 خرداد 1391 ] [ ] [ شایان مهرستا (شب) ]

درباره وبلاگ

چه آسان شعر می‌سراییم و از انسانیت و حقوق بشر و صدها واژه‌ی از تداعی افتاده‌ی رنگین دیگر دم می‌زنیم. اما آن سوتر از دیوار بلند غرورمان، فراموشی‌مان و روزمرّه‌گی‌مان شعرها کشتار می‌شوند. انسانیت و حقوق بشر در گنداب‌ها دست و پا می‌زند و قاموسی به حجم تاریخ دور و نزدیک از واژگان زنده؛ گرد فراموشی می‌گیرد. چه ساده فراموش می‌کنیم مرگ «شعر» در جامه‌ی انسان را.. آری.. از شعرستانیم و از شعر بی‌خبر و از نزدیک‌ترین‌ها چه دورترین..
امکانات وب